کد مطلب:107067 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:147

حکمت 371











[صفحه 730]

(روزی دو نوع است: یكی آن روزیی كه تو در پی آنی و دیگر آن روزیی كه آن در پی توست و اگر تو به سوی او نروی او به سوی تو خواهد آمد. بنابراین غم یكساله ات را بر غم یكروزه ات میفزا كه هر روزی برای تو روزی همان روز بس است، پس اگر سالی از عمر تو باشد، خداوند متعال در هر فردایی كه می آید روزی آن را به تو می رساند، آن مقدار كه نصیب تو كرده است، و اگر آن سال از عمر تو نباشد، از چه رو غم چیزی را بخوری كه مربوط به تو نیست، و هرگز كسی جلوتر از تو به روزی تو نمی رسد، و كسی قبل از تو بر آن دست نمی یابد، و هرگز آنچه برای تو مقدر شده دیر نخواهد رسید). سیدرضی می گوید: این سخن در باب مربوط به روزی مقدر قبلا گذشت، ولی چون در اینجا روشنتر و مشروحتر بود،- طبق برنامه ای كه در آغاز كتاب مقرر كرده ایم- دوباره آوردیم. تفسیر بیشتر جملات این گفتار قبلا گذشت، هدف امام (ع) برحذر داشتن از دلبستگی زیاد به دنیا و توجه دادن به چیزهایی از یاد خدا و اطاعت امر اوست كه باعث امیدواری است، امام (ع) از افزودن غم سالانه بر غم یكروزه منع كرده تا مبادا غمهایی چند بر دل آدمی نشیند در حالی كه یك غم انسان را بس است، برای اثبات مطلب به دو قیا

س مضمر استدلال كرده است كه صغرای اولی جمله: فان یكن السنه... و تقدیر آن چنین است: سالی كه تو غم آن را می خوری یا از سالهای عمر تو هست و یا نیست، و كبرای مقدر آن نیز اینطور است: و هر چه از این دو فرض باشد، سزاوار غم خوردن نیست، اما بنا به فرض اول، چون خداوند در هر روزی ناگزیر روزی آن روز را می رساند، پس نباید غم روزی را خورد، و اما فرض دوم، عاقلانه نیست كه انسان به چیزی دل ببندد كه مربوط به او نیست. و صغرای قیاس دوم، عبارت: و لن یسبقك... قدر لك است، و تقدیر آن چنین است: هیچ جوینده ای پیش از تو به روزی تو دست پیدا نمی كند، و كبرای مقدر آن نیز می شود: و هر چیزی كه چنان باشد، سزاوار نیست كه انسان در غم آن باشد.


صفحه 730.